- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید مبعث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
از خاک تا به خاک تربت فـرق دارد جـنات هـم جـنّت به جـنّت فـرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشـق ریاضت فرق دارد پـایی که مشـهـد میرود رفـته مـدیـنه هر چـند به ظاهـر مسافـت فرق دارد هر روز مبعـوث نماز صبح صحـنیم پیـش رضا صـور قـیـامت فـرق دارد یک غار کوچک عرش را جا داده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مـطـمـئـنـاً این نـبـوّت فـرق دارد یا ایـهـا الـمـزمـل از جا زود برخـیـز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز چهل سال رفت و نوبت پیغـمبری شد حالا در این اُمُّ القری چه محشری شد خواندی به محض این بسم ربّ زهرا فـوراً لبت از ذکر کـوثـر کـوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قـرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت با خود یعنی که قـرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شـیـعـه عجـب تـاج سری شد از عـالـم زر پـیـش مـرگـت بـود آقــا از عـالم زر کار حـیـدر حـیـدری شد پــرواز یـعـنـی یـاعــلـی و یـا مـحـمد اعـجـاز یـعـنـی یـا عـلـی و یـا مـحـمد راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فـوراً برو بتخـانه را ویـران سـرا کن حالا که روی شانه ات آقا عـلی هست بـفـرسـت از مـکـه بـیـایـد تـا مـدیـنـه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه مجنون تویی در رتبۀ لیلا علی هست در درّه گـیـر افـتـادهای آرام هــسـتـی یاران اگرچه رفـتهاند اما عـلی هست خورشید را هم چند ساعت جابجا کرد مثل تو سکـانّـدار این دنیا علی هست خـورشید شد حتی به شب تابید حـیدر راحـت میان بـسـترت خـوابـید حـیدر
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
غـارِ حـرا سـیـنا شده در روزِ مبعث ذکرِ خـدا احـیـا شده در روزِ مبـعـث دیگر محـمّد را امین تـنهـا نـخـوانـید از سویِ حق طاها شده در روزِ مبعث قـربـانِ آقـایی که مـولایِ جـهـان شـد جبریل دستش را گرفت و ساده برخواست با خواندنِ آیاتِ حق؛ پُر باده برخواست نـامِ مـحــمّـد شـد بــلــنـد آوازۀ دهــر او مکتبی دارد پُر از عشق و پُر از شور پـرداخـته در قـلبها؛ دنیایی از نـور با بـعـثتِ او زیر و رو شد کـلِّ عـالم ما را بخوانـید عـاشـقان؛ عـبـدِ محمّد هـسـتـنـد کـلِّ شـیـعـیان؛ عـبـدِ محـمّد باید که تـسـلـیـمِ سـخـنهایِ نـبـی شـد یک روز بعثت میشود تکرار قطعاً یک روز پـیـدا میشـود دلـدار قـطعاً اصلاً پیامِ مبعث ست دل زنـده داری
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلیالله علیهوآلهوسلّم
چنان که خوانده خداوندت؛ بخوان تو نیز خدایت را چنان که بشنودت تاریخ؛ که آیه آیه صدایت را اراده کرده برانگیزد؛ خدا صدای تکامل را در انعکاس خودت ریزد؛ طنین غار حرایت را و ما محمدٌ الّا تو؛ که گل نکرده مگر با تو ازل خروش تو را در خود؛ ابد صدای رسایت را جهان هرآینه میسوزد؛ اگر که سایه نیندازی بگیر بر سر این عالم؛ تو سایه سارعبایت را به راه مانده قیامت را؛ سه سال شعب ابیطالب زمان رسیده که بگذاری؛ درون حادثه پایت را بنای کفر براندازی؛ به فتح مکه بپردازی و تا همیشه برافرازی؛ به روی کعبه لوایت را هزار لات و هبل از رو؛ هزار بولهب از یک سو نشستهاند چه فرعونها؛ که بشکنند عصایت را چقدر مثل اباذرها؛ نشسته دور تو سلمانها بلالها قَـرنیهایت؛ رها نکرده ردایت را الا مدیـنۀ دانایی! نشـسـته پشت دریـم امّا اجازهای که درون آئیم، اجازهای که ولایت را!
: امتیاز
|
مدح پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در عید مبعث
چه کاری با حرا کردی محمد حـرا را کـبـریا کـردی محـمـد فـدای تـو کـه بـا اسـلام نـابـت جهـان را با صفا کردی محمد کتاب عـشق را شیرازه کردیم که اسلامِ تو، پُـر آوازه کـردیم لـبـاسِ فــاخـرِ پـیـغـمـبـری را به قـدّ و قـامتت انـدازه کـردیم به کوه نـور تابـیـدی چنان ماه مخور غصه که پیروزی در این راه رسول ما خـیـالـت جـمع بـاشد که هـمـراه تو مـیگـردد یـدالله اساس شرک از بنیان شکستند سران فـتنه و طغـیان شکـستند زمانی پـرچـمـت افـراشـتی تو ابوجهـل و ابوسفـیان شکـستند به حق، چشم ترت هم یاعلی گفت خدیجه همسرت هم یا علی گفت زمانی دین خود ابـلاغ کـردی قـویّاً حـیدرت هم یا عـلی گفت تو را مُهر نبوت بر جبین خورد به دردِ تو امیرالمومنین خورد علی وقـتی که با تو کرد بیعت نظام کفر یکجا بر زمین خورد درِ فیضت همیشه بازِ باز است همیشه پیرو تو سرفـراز است خدا میخواهد این را تا قیامت همیشه پرچمت در احتزاز است
: امتیاز
|
مدح پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در عید مبعث
محـبـوب خـداوند تـبارک و تعـالیست این مرد که مُزّمّل و مُدّثّر و طاهاست باید سخـنـانش به دل و جـان بنـشـیـنـد این مرد که مشهور به پیغمبر دلهاست سرسلسله جنبان همه کون و مکان است این نور که خود شاهد پیدایش دنیاست هرجا سخن از خُلق خوش اوست در عالم بیجامِ مِی و خندۀ گُل،عیش، مُهیّاست یک شمّۀ نورانیـتش سورۀ (وَالـشّمس) یک پرتو رُخسارۀ او جَنّتُ الاعلیست در محـضر او حرف بـزرگان ملائک (تـالـله لـقـد آثـرک الـلـه عـلـیـنـا) سـت حق دارد اگر بر سـر بـازار مـلاحـت انگشت به لب، حُسن تو را غرق تماشاست پیداست که اصل شجـر نـور تو هستی وقتی ثمر زندگیات حضرت زهراست دندان اویس است که فهـمانده به عـالم دیوانه شدن در اثر عـشق تو زیـباست شأن تو اجـلّ است که خوانـند یـتـیمت کـز صبـح ازل مـادر تو اُمّ ابـیـهـاست آنجا که عـلـمـدار تو حـیـدر شده باشـد تاهست خـدا، پـرچـم اسلام تو بالاست نفس تو علی هست و از این روست به مبعث دلها همه در حسرت پابوسی مولاست آویــزۀ گــوشـم هــمـۀ عـــمـر حـدیـثِ (مَن مَاتَ عَلی حُبِّ عُلی مَاتَ شَهِیدا)ست
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم
امشب ای غار حرا از هر شبی زیباتری مشرق نـورانی خـورشید عـالـمگـستـری گوش تا آوای «اقراء بسم ربک» بشنوی ناز کن بر مه که غـرق نورِ حیِّ داوری
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
باز امـشب درب رحـمـت بـاز شد نـغـمـۀ قـدسی در عـالـم سـاز شـد هر نگاه امشب به سوی مکّه است در فـضا پیچـیـده بـوی مکّـه است نـور حـق تابـنـده از غار حراست بر محـمـد از خـداونـد این نداست اقـرأ ای زیـنت فـضـای عـرشـیان نـــور ایــمــان تــمــام خــاکــیــان خـیـز از جـا، نـور بر دلـهـا بتـاب چـون تـویی بر کل هـستی آفـتـاب ظلم و ظلمت راز هـستی دور کن کـل عــالـم را سـراسـر نــور کـن یـا مـحـمـد مـا سـلامـت مـیکـنـیـم گـوش بـر جـان کـلامت میکـنـیـم الــســلام ای نـــور ذات کــبــریــا الــســلام ای هــســتــی آل عـــبــا الــســلام ای در پــنــاهـت انـبــیـا گـشـت مـحـتـاج نـگـاهـت اولـیـاء ای که هـسـتی رحـمـة لـلـعـالـمیـن کس نباشد چون تو بر روی زمین لـطـف تـو کرده وجـودم مـنـجـلـی آشــنــایــم کــرده بــا نــام عـــلــی یک خدیجه داری از عالم سر است همنـشـینت در دو عالم حـیدر است دخـتـرت زهـرا امید محـشر است هـمـسـر مولای عـالـم حـیـدر است سبـط پـاک تو امـام مجـتـبـی است او کریم است و به عـالم مقـتداست سبـط دیگـر با شدت نـور دو عـین نــوربـخـش عـالـم هـسـتی حـسین جود و احسان یک کـمـینه بندهات عـالـم هــسـتـی بـود شــرمـنـدهات نـوح و ابـراهـیـم شـد پـابـسـت تو چـشـم کـل عـالـمـیـن بر دسـت تو ماه و خـورشید و فلک حـیران تو یوسف مصری است سرگردان تو احــمــدا بـاب الـنــجــات امـــتــی بـر هـمـه عـالـم مـحـمـد رحـمـتـی بـا دم تـو مـا مـسـیـحـایـی شــویـم بـا تــولاّی تـو مـــولایــی شــویــم ای که هـسـتـی تو تـمـام حـاصـلـم از تو بـسـرشـتـه خــدا آب و گـلـم عـالـم هـسـتی ز تو زیـنت گـرفت هر که با تو یار شد عـزّت گرفت گـر نـگــاهـی بـر دل عـالـم کـنـی سـنـگ این دلـهـا همه خـاتـم کـنی خــارهـا را نــام تـو گـل مـیکـنـد خـنـدۀ تـو حـل مـشـکــل مـیکـنـد ما مـحـبّـان جـمـله مـهـمـان توأیـم مـا نـمـک پــروردۀ خــوان تـوأیـم ماه هـمه سـرگـشـتـه کـوی تـوأیـم مست عـطر و بـوی دلجـوی توأیم مـا هـمـه دردیـم و تـو درمـان مـا ما هـمـه جـان و تـویی جـانـان مـا مـن ( رضـایـم) بـا ولای تـو مـنـم آســتــان بــوس ســرای تــو مـنــم ای خـدایـا قـبـر مـن پُـر نـور کـن با امـیـرالـمـؤمـنـیـن محـشـور کـن
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم
نفـسی تازه شد از عـطـر خـدایی آری شد عـطا باز به ما فـیض گـدایی آری شعر، الهـام ز سـرچـشمۀ سرمد دارد
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
نوری از عرش بر زمین آمد محـضـر خـتـم مـرسـلـین آمد مقصدش بود چونکه غارحرا نـزد احـمـد پـیـمـبـر دو ســرا مَلک وحی گفته هان تو بخوان عطر خوشبوی روضۀ رضوان نام تو عطر و بوی جنات است از خدا بر تو این عنایات است خـاتـمالانــبـیـاء شـدی احــمـد سـرور اصـفـیـا شـدی احـمـد نـام تـو زیـنـت هــمـه عــالــم انـبـیـا را تو گـشـتـهای خـاتـم هـمـه عـالـم بـه پـات افــتــاده همه در محـضر تو جان داده بــادهای از شـراب روحـانـی طعمش از عطر و بوی رحمانی ای ســلام و درود بـر نـامـت عالمی مست گـشته از جامت نوبـهـار آمد و بـهـارم نیـست روشنی بخش شام تارم نیست
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
به نـام خـداونـد سـبـحـان، مُـحـمّـد بخوان کآفریده است انسان، محمّد! بخوان تا که ویران سرای جهان را کنی سر به سر، رشکِ رضوان محمّد
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
بـنــام خــدای جـهــان یـا مـحــمّـد بخـوان یا محمّد! بخـوان یا محـمّد بخـوان تا بداننـد کون و مکـان را خـدایـی بُـوَد لا مـکـان یـا مـحـمّـد تو نوحی خـلیلـی کـلیـمی مسیحی تویی منجی انـس و جان یا محمّد ز ما داوری، رهبری از تو زیـبد بـرافــروز بــا چــهــرۀ عــالـمآرا ببین و بخوان و بگو حـکـم ما را زمین را ز فیض رسالت صفا ده زمــان را بــه نــور نبــوّت بـیارا علــی روزهداری که با بذل نانش مـزیّــن کـند سـورۀ «هـل اتی» را که را زهـره تا مدح مـولا بگویـد
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
نـور جهـانـگـیـر نـبـوّت رسید عـیـد بـزرگ بـشـریّـت رسیـد عـیــد رســول دو ســرا آمــده مـنـجـی عــالــم ز حــرا آمــده
: امتیاز
|
مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله ؛ مدافعان حرم
دمید ماه رجب رویتـش مبارک باد به دوستان خـدا نعـمتش مبارک باد نـزول بارقـۀ رحـمـتش مبـارک باد محـمـد آمده و بـعـثـتـش مبارک باد که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را که هجرتش برکت بود حق پرستی را سپـیـده دم ز حـرا آفـتـاب برخـیـزد فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد ز صخره صخرۀ آن عطرناب برخیزد سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد امین مکـه رهایی ز مستـیـش بدهـد نـویـد مذهب یـکـتا پرستـیـش بدهـد الا چو کعبه سرافـراز ای ابوطالب به شکر سفره بیـانداز ای ابوطالب به نظم شهـر بـپـرداز ای ابـوطالب به خیل طایـفه کن ناز ای ابوطالب که پروریدۀ دستت پیامبر شده است یتـیم مکه بر مکـیـان پدر شده است بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه رسیده است و به راز پیمبری آگـاه دهند تهـنیـتش زآنچه بگذرد در راه به این ندا که محمد تویی رسول الله بشارتی که عـمـو زادۀ خـدیجه دهد امـیــد بــر دل آزادۀ خـدیـجـه دهــد نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت برای خسته دلان مژده رهایی داشت به درد مردم محروم آشنایی داشت که در جهان عرب اینهمه فدایی داشت خلوص وصبرو رضا را زبس به کارگرفت به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت خـلیل نیست ولی برخـلیـل نـاز کند به روی عـالم درهای عـلـم باز کند کـلیـم پیش رخـش سجدۀ نـیـاز کـند مسیح پشت سر مهـدیش نـمـاز کـند نـظـر ز آمـدن انــبـیـاء والا اوسـت بزرگ معجزۀ نون والقـلم با اوست کسی که عـالم ایجاد بیقـرارش بود جـوامع بـشریت در انـتـظارش بود رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود محـمد آمد و آورد هرچه خوبی بود کتاب او در حکمت به روی خلق گشود کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش کجاست منطق بوذر عـلیه عثمانش که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش اگر به راه بـزرگـان دین برآمـدهایم به کـاخ های مجـلـل چرا در آمدهایم مدیـنه از تو به بیت الحـرام مینازد حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد خـدا ز بـنـدگـیـت بر انـام مـینـازد عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد ولی دریغ که این افتخار پوشالی است تمام دعوی اهل حجاز تو خالی است ازاین قبیله که بر خاص و عام حمله کنند گهی به کوفه وگاهی به شام حمله کنند به مسلمین یمن صبح و شام حمله کنند بعید نیست به بیت الحرام حمله کنند خدای قدرت خود را کشیده بر رخشان مدافـعـان حـرم میدهـند پـاسخـشان مـدافـعـان حـرم بـاور عـلـی دارنـد به پیش دیدۀ خود خـیـبرعـلی دارند جهاد نامـهای از دخـتر عـلی دارند امید مرحمت از هـمسر عـلی دارند قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند مدافــعان حـرم زینبی تر از همهاند
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
جـلـوهای از رخ معـشوق به ما تابـیده نوری از جنس خدا در همه جا تابیده مکّه روشن شده، خورشید حـرا تابیده ای خـدیجـه پـدر فـاطمه آمد، صلوات دست پُـر آمده امـروز محـمد صلوات آمد از سمت حرا، نور نبوّت به جبین آمد از سمت حرا، قـاری قـرآن مبـین آمد از سمت حـرا، مرد پـیام آور دین او که مسرور میآید، شده پیغـمبرمان أشـهَـدُ أَنَّ مـحـمـد شده پـیـغـمـبـرمـان او که از روز نخستین و ازل احمد شد او که در غار حـرا، مـنتخب ایزد شد شد حرا میکدهاش، مستِ می سرمد شد جبـرئیـل آمده و جام نـبـوّت در دست تا که با خواندن قرآن نبی گردد مست نزد او چهرۀ ابلیس حضیض است چقدر وحی از غنچۀ لبهاش لذیذ است چقدر این نبی نزد خداوند عزیز است چقدر خاص بوده که به او سورۀ کوثر دادند خوش بحالش، که به او حیدر صفدر دادند او رسول است و شده حرف حسابش قرآن هدیهاش بر همه توحید پرستان، ایمان آمـده تـا که بـسـازد ز گِـل مـا انـسـان مـا اگـر مـاه خـدا، مـاه مـحـرم داریـم از سـر سـفـرۀ پیـغـمـبـر خـاتـم داریم مصطفایی که به جز زجر ز کفار ندید از یَـد بـولهـب مـکــه کــم آزار نـدیـد دور خود یار، به جز حیدر کرار ندید روی غمهاش به جز فاطمه مرهم نگذاشت سنگ دشمن به لبش خورد، ولی کم نگذاشت آمـده تا کـه بـتـی قـبـلـۀ مــردم نـشـود کعبه از لات و هـبل، غـرق تألّم نشود کعبه خود سنگ نشانیست که ره گم نشود به خداوند، به قـرآن و به جان ثقـلـین قـبـلۀ اصلی عـشاق جهان است حسین
: امتیاز
|
سرود عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
الـسـلام ای خـاتـم پیـغـمـبران هستم گدایت جـان اهـل آسـمـان ها و زمیـن بـادا فـدایت منم خاک درت، غلام و نوکرت به قربان تو، بلال و حیدرت مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی ******************************* این ندای قلب هرعاشق به روی این زمین است اهل عالم اهل عالم این رسول خاتمین است دلم پابست او، شده سرمست او دو چشمانم بود، به لطف و دست او مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی ******************************* مسلمین قرآن بخوانید زد شب ما را سپیده تهـنـیـت ای اهل عالم مبـعـث خـاتـم رسیده به شور و زمزمه، بگوییم ما همه سلام مـومنین، به آل فـاطمه مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی ******************************* ای خدا با مهر احمد قلب ما را در شعف کن قسمت مارا به زودی صحن مولایم نجف کن به درگـاه ولا، دلـم شد مبتلا قرار ما همه، در ایوان طلا مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی؛ مدد یا مصطفی ******************************* حضرت مهدی کجایی عیدی ما را عطا کن در شب مبعث جدت حاجت ما را روا کن به یارب یاربت، به آن ذکر لبت به قـربـان تو، مناجات شبت بیا یابن الحسن، بیا یابن الحسن، بیا یابن الحسن
: امتیاز
|
سرود عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
جشـن دلـبـر، عید مبعث خنده کن در، عید مبعث گـلـشن دین با صفـا شد ذکر دل یا مصطفی شد یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد ********************************************* می رسد از، حیّ سـرمد بـانـگ اقـرأ، یـا محـمـد تـو رسـول کـبــریـایــی تو نـبـی تو مصطـفـایی یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد؛ یا ابا الزّهرا مدد ********************************************* آرزوی، مــا هــمـیـنــه کـربـلا و، هـم مـدیـنــه شهـره بین عـالـمـیـنـیـم گرم ذکـر یا حـسـیـنـیـم یا حبیبی یا حسین؛ نور عینی یا حسین؛ نور عینی یا حسین؛ نور عینی یا حسین
: امتیاز
|
سرود عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
بعـثت خـتم رسل آمد و دل غرق سُرور شده نازل به شب جاهـلـیت، سورۀ نـور سیّد و سَروَر یا احمد؛ یا احمد شافع محشر یا احمد؛ یا احمد از سوی داور یا احمد؛ یا احمد شدی پـیـمـبر یا احمد؛ یا احمد یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ مولا مولا یا مصطفی ************************************************* مـکـه شـد بـادیـۀ جـلــوۀ مـسـتـور خــدا در دل غـار حـرا جـلـوه شـده نـور خـدا تو مظهر رحمت هستی؛ یا احمد تو اشرف خلقت هستی؛ یا احمد تَـبَـلوُر عزّت هستی؛ یا احمد پـیـمـبـر امّت هستی؛ یا احمد یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ مولا مولا یا مصطفی ************************************************* جان فـدایت که بُـوَد فِـراق تو مشکـل ما ما مریض عشق تو، تویی طبـیب دل ما بـده به درد مـا دوا؛ یـا مــولا حاجت ما را کن روا؛ یا مولا به سائلانت کن عطا؛ یا مولا یک نجف و یک کربلا؛ یا مولا یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ یا حبیبی یا محمد؛ مولا مولا یا مصطفی
: امتیاز
|
سرود عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
این ندا آید ز سوی خـالق ارض و سما اِقـرأ بـسم ربّک الّذی خـلق یا مصطفی سیدی یا مصطفی یا مصطفی یا مصطفی ************************** ************************** ************************** جان احمد یا علی مولا علی مولا علی
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
هـمـای نـور شـده راه مـکـه را پـویـیـد به آب چشمۀ زمـزم، زبان و دل شویید ســپــس بــه زمــــزمـــۀ لا الــه الا الله دهـیـد دست به هم لا شـریک لـه گویید ز خـلـق بانگ هـوالهـو جدا جدا شنوید درون کـعـبـه ز بـتها خـدا خـدا شنوید به چشم دل همه جا نقش جای پای خداست به نی نوای وجودم چو نی، نوای خداست الا تـمـام جهان گـوش، گـوش تا شنوید زبان، زبان محمد، صدا صدای خداست ز کوه و سنگ و ز هامون دعای دل شنوید نـدای خـتـم رُسُـل از حـرای دل شنـوید فرشتگان همه در دستشان صحیفۀ نور جهانیان شده غرق نشاط و مست و سرور ز قبضه قـبـضۀ خـاک حجـاز میشنوم که ای تمام پری چهره گان زنده به گور طـلـوع صبـح سـفـیـد شـمـا مبـارک باد مـحـمـد آمـده عـیـد شـمـا مـبـارک بــاد به جسم مـردۀ هستی دمیده جان امروز مـکـان شده یـمِ انـوار لامـکـان امـروز طلوع کرده ز غار حرا مگر خـورشید و یا زمین شده مسجـود آسـمـان امروز رسد زکوه و در و دشت و بام و نخل وگیاه صـــدای اشــــهــــد ان لا الــــه الا الله جهان بهشت وصال محمد است امشب چـراغ مـاه، بـلال مـحـمـد است امـشب زمین مکـه گـل انـداخـتـه ز بوسۀ نـور خـدیـجه محو جـمال محمد است امشب در آسمان و زمین این ترانه گشته عَـلَم بـخـوان به نـام خـدایـت که آفـریـد قَـلَـم الا تمامی خلق خدا به هوش، به هـوش محمد است که گوید سخن، سرا پا گوش که فرد فرد شما را بود دو رشته به دست و یا دو کوه بـلـنـد امانت است به دوش محمدی که دو عالم گواه عصمت اوست همه سفارش او در کتاب و عترت اوست
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
به آن خدای كه بخشد به انس و جان، جان را به آن نبی كه فروغش گرفت امكان را اگر سـعـادت دنـیـا و آخـرت خـواهـیـد ز اهل بـیـت بـگـیـریـد حـكـم قــرآن را كه اهـلـبـیـت، خـدا را مـظـاهـر حـلـمند كه اهلبیت همان راسخون فی العـلـمـنـد قسم به جان محمد كه سیّـد دو سـراست قسم به سوره كوثر كه سوره زهراست كه شیعه راست دو میلاد از كرامت حق یكی به قلب غدیر و یكی به غار حراست غدیر و غار حرا رمز وحدت شیعه است خدا گواست كه این دو، دو بعثت شیعه است غدیر چشمه جوشان فیض لم یزلی ست غدیر مـثـل حـرا یك حقـیقت ازلی ست غـدیـر مكتب اسـلام نـاب اهـل ولاست غـدیـر كـعـبـه میلاد پیروان عـلی است نـبــوّت نـبــوی در غــدیــر كـامـل شـد تـمـام نـعـمـت حق در غـدیـر نـازل شد به آن خـدا كه جهـانِ وجـود را آراست به جان امّ ابیـها كه حضرت زهـراست تمام هستی شیـعـه كه مـتـصـل به همند غدیر و غار حرا و حسین و عاشوراست به این چهار و به ارواح چارده معصوم كه خط ما ز حـرا و غـدیـر شد معـلوم خـدا و احـمـد و قـرآن و عـتـرتند گـواه كه بی ولای علی هر عبادتی است تباه به قـلـب شـیـعـه نـوشـتـنـد از ازل میثم مـحـمـد است رسـول و عــلــی ولـیالله به حق كه نعمت حـق شد تمام بر شیعه عـلـی است اول و آخـر امام بر شیـعـه
: امتیاز
|
عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
این بـار آمـدم ز دل و جـان بخوانمت پُـر شور آمدم که فـراوان بـخـوانـمت از جـای جای سـورۀ انسان بخوانمت رخصت بده طـراوت باران بخوانمت یا ایّـهـا الـرسول سر و جان فـدای تو این خـسـتـۀ غـریب بـیـابـان فـدای تو مـن آمـدم شـکـوه سـراسـر بخـوانمت ایـن بـار آمـدم که مـکـرر بـخـوانـمت عـیـبـم نکن قـیـامت دیگـر بخـوانـمت با حشر و دهر و واقعه، محشر بخوانمت تا کور گردد آن که نـبـیـنـد شکـوه تو اسـلام این تـمـامـت فـتـح الـفـتـوح تـو وقتش رسیده آسمـان نـورانی ات شود دریا به جوش آید و طـوفـانی ات شود افتد حـرا به لكنت و حیـرانی ات شود عالم سـزاست یكسره ارزانی ات شود بایـد برای گـفـتـن نامت وضو گـرفت نام تو برده ایم و دهان عطر او گرفت حالا تمام عرش خـدا زیر پای توست جبریل محو قامت و قدّ رسای توست با خنده ای زمین و زمان مبتلای توست هفت آسمان برای تو و «هل اتی»ی توست با آن زبان ناز بخـوان با امیـن وحـی لختی بخند روی جهان، نازنین وحی! جـبـریـل كـرده با كـلـمـاتـش منـوّرت آورده كـهـكــشـان خــدا را بـرابــرت روحی دمیده در تو و كرده ست محشرت دیـدنـد یك نـظـر همه آن جا پـیـمبرت پیغمبری كه كون و مكان پرده دار اوست حقّا كه آسمان و زمین بر مدار اوست از بـهـرت آفـریـده خـداونـد گـوهـری دُرّ گـران بهـایـی و دردانه هـمـسـری از آسـیـه و مـریـم و هـاجر مصوّری مـسـتـورۀ عــفـافـی و روح مطـهّـری اصلاً خـدا به شکـل ملک آفـریـده اش مهر تو خورده است به پهنای دیده اش حـالا زمـان آن شده تا افـسـرت دهنـد از چشمه سار نور خدا ساغـرت دهند عـنـوان ناب آخـرین پیـغـمـبـرت دهند آن گـاه با عـنـایـت او كـوثـرت دهـنـد یعنی جمال حضرت جان است فاطمه دیـبـاچـۀ فـروغ جـهـان است فـاطـمـه
: امتیاز
|